آخرین مراحل انتظار/جلسه ششم/حجت الاسلام پناهیان
در ادامه بخشهایی از ششمین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «آخرین مراحل انتظار» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
چرا کار پیامبر(ص) نسبت به همۀ انبیاء گذشته، سختتر بود؟
با توجه به روایات، جاهلیت زمان امام زمان(ع) از جاهلیت صدر اسلام بدتر است. در صدر اسلام بت میپرستیدند اما در آخرالزمان، با قرآن به جنگ حضرت میروند و این مسأله، طبیعتا کار حضرت را سختتر میکند.(غیبت نعمانی/297) همانطور که اساساً اگر کار پیامبر اسلام(ص) نیز نسبت به همۀ انبیاء گذشته، سختتر بود، به این دلیل بود که مردمانی، فهمیده، اخلاقی و معنوی، جلوی ایشان ایستاده بودند.
پیامبر(ص) با مردمی مواجه بود که بسیاری از آنها مردمان بدی نبودند. ما اگر تاریخ پیامبر(ص) را عمیق نگاه نکنیم و ندانیم که مخالفین پیامبر(ص) جزء آدمهای خوب و اخلاقی بودند، وضع زمانۀ آخرالزمانی خودمان را نمیتوانیم درک کنیم، آنوقت باور نمیکنیم که در آخرالزمان عدهای از شیعیان در مقابل امام زمان(ع) میایستند و میخواهند ایشان را بکُشند!
سختی کار پیامبر(ص) به چه بود؟ کافرانی که حضرت با آنها مواجه بود، آدمهای چندان بدی هم نبودند بلکه جزء آدمهای خوب و اخلاقی محسوب میشدند. لذا آنها با حرفهای خوب در مقابل پیامبر(ص) میایستادند. آنها به پیامبر(ص) نمیگفتند که «خدا که پیامبر ندارد» بلکه میگفتند: «بهتر نیست هر قومی یک پیغمبر داشته باشد که اختلافبرانگیز نباشد؟»
کفار با یک سخن اخلاقی به مقابله با پیامبر(ص) برخواستند؛ گفتند: او بین خانوادهها اختلاف میافکند!
کافران با یک سخن اخلاقی به مقابله با پیامبر(ص) برخواستند، آنها به مردم میگفتند: «او بین خانوادهها اختلاف میافکند!»(هُوَ سَاحِرٌ یُفَرِّقُ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَةَ وَ بَیْنَ الرَّجُلِ وَ أَخِیهِ وَ أَبِیهِ؛ مناقب آلابیطالب/1/48)
سختی کار پیامبر(ص) با آن آدمهای اخلاقی در این بود که به آنها فرمود: اگر حرف مرا نپذیرید، همۀ خوبیهای شما بیفایده خواهد بود! خُب طبیعی است که برخی بگویند: «چرا خوبیهایشان را ندیده میگیری؟! چرا آنها را کافر و اهل دوزخ دانستی؟!» و شما میدانید که دین ما میگوید: اگر یک کار خوب را 99 درصد بهخاطر خدا انجام دهی اما یک درصدش بهخاطر دیگران باشد، آن کار کار خوب فایده ندارد! و میگوییم: «نماز بیولای او عبادتی است بیوضو؛ به منکر علی بگو نماز خود قضا کند»
اولین آیۀ قرآن که به پیامبر(ص) دستور داد «دعوت عمومی خودت را شروع کن» این بود: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ»(حجر/94) «اصدع» در واقع به معنای دعوتی است که دعوا و درگیری و اختلاف ایجاد میکند. پس معنایش اینطوری میشود که «درگیری را شروع کن!» ولی ما دوست نداریم پیغمبرمان را اینطوری معرفی کنیم!
تلقی خیلیها از تاریخ صدر اسلام اینگونه است که: پیغمبر ما داشت یکسری مباحث اخلاقی را مطرح میکرد، اما یکدفعهای یکعده اراذل و اوباش به مخالفت و دشمنی ایشان برخواستند؛ انگار مخالفین پیامبر(ص) یکسره پلیدی و سیاهی بودند! این نوع نگاه کارتونی نسبت به تاریخ اسلام، نتیجۀ القائات مستشرقین غربی است!
مخالفین پیامبر(ص) اصل نبوت را قبول داشتند؛ فقط سرِ «شخصش» دعوا داشتند
در زمان پیامبر(ص) مردم مکه خیلی از خوبیها را داشتند؛ مثلاً اهل طواف خانۀ کعبه، سعی بین صفا و مروه، احترام به مقام ابراهیم بودند و حتی اصل نبوت را هم قبول داشتند؛ فقط سرِ «شخصش» دعوا داشتند. در آخرالزمان هم کسی سرِ اصل ولایت دعوا ندارد، بلکه سرِ شخصش دعوا دارند. تازه وقتی جلوتر برویم، سرِ شخصش هم دعوا نخواهند داشت، بلکه سرِ رفتارش دعوا خواهند داشت!
اگر مخالفین پیامبر(ص) را درست نشناسیم، باور نمیکنیم در آخرالزمان یکعده از شیعیان در مقابل امام زمان(ع) میایستند
شما نوع مخالفتها با علی(ع) را ببینید؛ مثلاً مگر حرف خوارج با علی(ع) چه بود؟ میگفتند: چرا اشعث فرماندۀ پای رکاب توست؟! خُب خوارج هم پُر بیراه نمیگفتند! آیا علی(ع) اشعث را درست نمیشناخت؟! واقعاً چرا علی(ع) شخصی مثل اشعث را پای رکاب خودش تحمل میکرد؟! مسأله به این سادگیها نیست! در فتنههای آخرالزمان و پای رکاب امام زمان(ع) هم مسائل به این پیچیدگی و بلکه سختتر خواهد بود.
حجت الاسلام پناهیان
آخرین مراحل انتظار/جلسه ششم
۰ دیدگاه