جهاد تبیین - جلسه هفتم/حجت الاسلام پناهیان

جهاد تبیین - جلسه هفتم/حجت الاسلام پناهیان

جهاد تبیین - جلسه هفتم/حجت الاسلام پناهیان

اصلاً چرا تبیین لازم است؟ چون مسیر هدایت، پیچیدگی دارد/ پیچیده‌ترین بخشی که نیاز به تبیین دارد، عرصۀ سیاسی است که محلّ مظلومیت اولیاء خداست

حجت الاسلام پناهیان

جهاد تبیین - جلسه هفتم

علیرضا پناهیان در سلسله جلساتی که در حرم حضرت معصومه(س) برگزار می‌شود، پیرامون موضوع مهم و محوری «جهاد تبیین» به سخنران می‌پردازد. در ادامه، فرازهایی از هفتمین جلسۀ این سخنرانی را می‌خوانید:
یکی از دلایل ضرورت تبیین این است که امروز اقبال به معنویت و دیانت در ایران و جهان بیش از هر زمان دیگری است
امروز چه ضرورت‌هایی موجب می‌شود که ما به صورت مضاعف به تبیین بپردازیم؟ تبیین، کار پیامبران الهی است و همیشه کار تبیین در همۀ جوامع بشری توسط مؤمنین باید انجام بگیرد. ولی اینکه امروز جهاد تبیین بر تک‌تک مردم واجب فوری و عینی شده است با این همه تأکید، باید دلایلش خوب فهمیده بشود. خودِ فهمیده‌شدن این دلایل یا ضرورت‌ها می‌تواند راه ما را برای جهاد تبیین باز کند.

در کنار فهرست بلندی از دلایل برای ضرورت جهاد تبیین که در جلسات قبل عرض کردیم یکی از دلایل ضرورت تبیین این است که امروز اقبال به معنویت و دیانت در ایران، منطقه و جهان بیش از هر زمان دیگری است. وقتی که یک بازیکن در مقابل دروازۀ خالی قرار می‌گیرد، اگر گل نزند، آه از نهاد همه بلند می‌شود. اقبال به معنویت حتی بازار معنویت‌های دروغین را هم رونق داده است. این‌ عطشی که وجود دارد باید سیراب بشود. در طول تاریخ هیچ‌وقت این شرایط وجود نداشت. وقتی به آیات قرآن کریم دربارۀ برخورد امّت‌های پیشین با انبیاء گذشته نگاه می‌کنیم، وقتی برخورد مشرکان و مردمان زمان پیامبر را با رسول‌خدا(ص) در قرآن کریم و تاریخ اسلام می‌بینیم، وقتی به تاریخ امیرالمؤمنین علی(ع) و سایر ائمۀ هدی (علیهم آلاف التحیة و الثناء) مراجعه می‌کنیم و برخورد مردم با آن حضرات را می‌بینیم، کاملاً می‌فهمیم که زمان ما شبیه هیچ‌کدام از زمان‌های سابق نیست. واقعاً ما در زمان دیگری داریم زندگی می‌کنیم.

کسانی که دربارۀ وضع معنوی جامعه خیلی نگران هستند و از سرِ دلسوزی منفی‌نگری می‌کنند قطعاً در اشتباه هستند. ما هیچ‌وقت شرایط امروز را نداشته‌ایم؛ در ایران، در عراق، در منطقه، در اروپا، در آمریکا و در دیگر کشورهای جهان. امروز دین و معنویت وضعیت خیلی عجیبی در جهان پیدا کرده است. فقط کافی است حرکتی صورت بگیرد تا جهاد تبیین موجب بشود مطالب و معارف دینی در بسته‌های مناسب به مخاطبان منتقل بشود؛ همین. در چهل سال بعد از انقلاب و به خصوص در ده سال اخیر اگر ما موجب تحول عالم نشده‌ایم، یقیناً تقصیر خودِ ما است و به‌طور مشخص تقصیر ما طلبه‌هاست. راه باز است، تشنگی و عطش هم بالاست.

یکی از ویژگی‌های امروز که موجب اقبال به دین شده، رشد عقلانی مردم در اثر تجربۀ تاریخی است
زمان ما چند ویژگی مهم دارد که موجب شده است اقبال به دین و معنویت فراوان‌تر از گذشته باشد. یکی از ویژگی‌های امروز رشد عقلانی مردم در اثر تجربۀ تاریخی است. مردم در تمام جهان به رشد عقلانی بالایی رسیده‌اند؛ در ایران هم همین طور است. هیچ‌وقت مثل امروز امکانات ثبت تاریخ و انتقال تجربه وجود نداشته است. دیگر لازم نیست شما حتماً به تلویزیون یا ماهواره یا کتابخانه مراجعه کنید، شما می‌توانید در گوشی موبایل خودتان تجربۀ کشورهای غربی را ببینید. دیگر هیچ آدم عاقلی، غربی‌ها را خوشبخت نمی‌داند، چون بدبختی‌های‌شان را هم می‌بیند و می‌فهمد غرب تمدن پیشرفته‌ای که الگو و اسوه باشد، نیست. غرب برای مردمش خوشبختی نیاورده است. اندیشمندان غربی هم خودشان دارند این حرف‌ها را می‌گویند. فوکویاما که یک زمانی می‌گفت «آخر دنیا لیبرال دموکراسی است» چندسال پیش صریحاً گفت لیبرال دموکراسی جواب نداده و من از این حرف خودم دست بر می‌دارم. الآن یک خلأ تئوریک در جهان پیش آمده است.

در اوائل انقلاب، با جریاناتی مواجه بودیم که دین را خرافات می‌دانستند. شهید مطهری بخشی از کتاب‌هایش را در مقابل آنها نوشت. الآن هیچ روان‌شناشی در عالم نیست که دین و معنویت را مفید نداند و هیچ جامعه‌شناسی نیست که دین را از نظر اجتماعی و سیاسی قدرتمند ندارند. چهل سال پیش جامعه‌شناس‌ها دین را برای جامعه افیون و موادّ مخدر می‌دانستند. الآن هیچ‌کس این نظر را ندارد. الآن فقط بحث سرِ این است که کدام دین و کدام معنویت؟ فضا فضای عجیبی است.

الآن برخلاف گذشته تحجّر و تعصّب‌های دینی به سرعت درهم شکسته می‌شود
از جهت علاقه به دین و معنویت اصلاً شرایط امروز مانند زمان رسول‌خدا(ص) نیست. رسول‌خدا(ص) در آن زمان با همۀ عظمت و شکوه و جلال، با همۀ معارفی که خدا به ایشان هدیه داد که به بشر منتقل کند، با یک قوم متعصّب متحجّر مذهبی دنیاطلبی مواجه بود که دین را وسیلۀ دنیای خودشان قرار داده بودند. الآن تحجّر و تعصّب‌های دینی به سرعت درهم شکسته می‌شود. مردم دوست دارند نگاه عقلانی به دین بکنند.

حضرت در هجرت اول‌شان، به طائف رفتند تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند. با آن همه استعداد، قدرت بیان، حمایت و تأیید الهی و نفَس قدسی که حضرت ختمی‌مرتبت داشتند، اما-طبق نقلی که هست- کسی در طائف به ایشان ایمان نیاورد. استدلالِ مردم طائف هم این بود؛ هنگامی که ما به مکه می‌آییم تحت نفوذ و اشراف قریش هستیم. وقتی قریش به شما ایمان نیاوردند، چرا ما ایمان بیاوریم؟ اما الآن هر طلبه‌ای که پنج‌سال درس‌خوانده باشد، به هر کجای عالم برود، به سهولت امکان جذب مردم برایش وجود دارد. اصلاً نیازی نیست او خیلی هم معرفت دینی داشته باشد. یک طلبه از همین حوزۀ علمیۀ قم به نیجریه می‌رود، میلیون‌ها نفر عقایدشان جابه‌جا می‌شود. وقتی توهین به قرآن و پیامبر اکرم(ص) در اروپا و آمریکا زیاد می‌شود، در همان سال، قرآن پرفروش‌ترین کتاب در غرب می‌شود. وقتی در فرانسه یا آمریکا به قرآن کریم توهین می‌شود، بلافاصله مردم می‌گویند «بگذار خودمان ببینیم قرآن چیست؟» ما در یک چنین جهانی داریم زندگی می‌کنیم.

رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با قبیله‌گرایی و سرپرستی‌ طاغوتچه‌ها بر قبایل مواجه بودند، الآن این حرف‌ها نیست
در کشور خودمان، علی‌رغم اینکه نتوانستیم تبلیغ درستی برای حجاب انجام بدهیم و هیچ فیلم سینمایی و سریال قوی‌ای برای حجاب تولید نشده و از آن طرف، تمام ماهواره‌ها و رسانه‌های تبلیغی دشمن علیه حجاب کار کرده‌اند، این مقدار محجبه‌ در کشور هستند که همه نه به خاطر احساسات بلکه از روی فهم‌شان حجاب را انتخاب کرده‌اند. شما اینها را نگاه کنید. این مقدار تبلیغ علیه حجاب در جهان صورت گرفت و هیچ تبلیغ حسابی هم در ابزار نوین تبلیغی به نفع حجاب صورت نگرفت و شما این همه محجبه را نگاه کنید، ببینید چقدر ظرفیت بالاست!

در زمان رسول‌خدا(ص) و زمان امیرالمؤمنین(ع) قدرت اول تبلیغاتی دست رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود. چون رسول‌خدا(ص) قرآن داشت و امیرالمؤمنین برترین سخن‌آور دوران خودش بود. مثلاً یک خطبه می‌خواند از کلماتی که حروفش نقطه نداشت. جلّ الخالق! آخر شما چطور می‌توانی اینها را کنار همدیگر بچینی؟ اگر یک نفر بنشنید و فکر کند، شاید در عرض ده سال هم نتواند چنین متن وزینی بنویسد. مقابل رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) کسی نبود که قدرت تبلیغاتی داشته باشد، ماهواره‌ نبود، اینترنت نبود. همۀ زیبایی‌ها در مقام تبلیغ هم دست رسول‌خدا(ص) بود. با این حال با آن مردم متعصّب چقدر مشکل داشتند! رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با قبیله‌گرایی، شیخوخیت‌ها و سرپرستیِ طاغوتچه‌ها بر قبایل مواجه بودند. الآن اصلاً این حرف‌ها مطرح نیست به این معنا که آن مرزهای قومیتی و قبیله‌ای دیگر وجود ندارد و تعصّب‌ها کنار رفته است. بنده یک‌بار که به حج مشرّف شده بودم با کسانی که از اردن آمده بودند مواجه شدم. آنها وقتی ‌دیدند ما هیئت شیعی داریم، جلو آمدند و شروع به گفتگو کردند. آنها گروه کثیری بودند که چند سال قبل، از طریق اینترنت، شیعه شده بودند.

ما بلد نیستیم فیلم‌ها و سریال‌های بسیار ساده، از خوشبختی‌های مردم مؤمن بسازیم
پس چرا همه نمی‌آیند مسلمان بشوند؟ چون ما بی‌عرضگی می‌کنیم، به همین سادگی. ما بلد نیستیم فیلم‌ها و سریال‌های بسیار ساده، از خوشبختی‌های مردم مؤمن بسازیم. همین فیلم‌ها را به جهان ارائه بدهید، ببینید در جهان چه می‌کند. مردم در جهان دیگر دنبال شهوت و هرزگی نیستند چون این حرف‌ها برایشان تازگی و جذابیت ندارد. البته ممکن است چون روی یک ریل فرهنگی افتاده‌اند به سادگی نجات پیدا نکنند، ولی مشتاق‌اند حرف تازه بشوند. بنده در اقصی نقاط عالم رفته‌ام و این را امتحان کرده‌ام. وقتی با جوانان یک صحبت کوتاه می‌کنیم شروع به تأمل می‌کنند، درحالی‌که نه دینی دارند و نه اعتقاداتی و ذهنیت منفی زیادی نسبت به اسلام هم دارند.

الآن رفتارهای منفعلانه در تبلیغ، مثل پاسخ‌دادن به شبهه، نسبت به بیان حقایق دین، فایدۀ کمتری دارد
یک کسی در ایران به عنوان یک روشنفکر حرف‌های ضدّدینی عجیب و غریبی می‌زد. کم‌کم ضدّ انقلاب شد و به خارج از کشور رفت. قبلاً می‌گفت دوران معنویت گذشته است و خیلی علیه دین و معنویت حرف می‌زد، اما الآن می‌گوید اقبال به معنویت در جهان زیاد شده است و متأسفانه این معنویت دارد اثر سیاسی می‌گذارد و باید جلویش را گرفت!

دنیای عجیبی داریم؛ حرف باطل دیگر خریدار ندارد. اصلاً حرف باطل درست و حسابی‌ وجود ندارد مگر مسخره کردن و فحش دادن و تهمت و حرف‌های بی‌ربط. وقتی ما در دبیرستان درس می‌خواندیم برای اینکه بتوانیم با کسانی که انحرافات فکری دارند و در فضای روشنفکری تحت تأثیر القائات الحادی هستند بحث کنیم مجبور بودیم مقدار زیادی فلسفۀ غرب بخوانیم تا بتوانیم جواب شبهه آنها را بدهیم. الآن دیگر این‌طور نیست. به عنوان کسی که حدود سی و چند سال به‌طور مستمر در دانشگاه‌های کشور هستم عرض می‌کنم که آمار شبهه‌ها کاهش پیدا کرده است. شما اعلام کن که «من می‌خواهم فلان شبهات را جواب بدهم» ببین چند نفر پای سخنرانی‌ات می‌آید. اما وقتی بگویی «من می‌خواهم فلان آیات قرآن یا تاریخ امیرالمؤمنین(ع) را توضیح بدهم» ده برابر بیشتر می‌آیند. اینها می‌گویند که ما شبهه نداریم، تو فقط بگو قرآن از ما چه می‌خواهد؟ امیرالمؤمنین(ع) چه می‌خواست؟ حقایق زندگی او را به ما بگو.

متأسفانه بعضی‌ها در تبلیغ یا در تلقی‌شان از فضای فرهنگی جامعه، هنوز در وضعیت انفعالی هستند. الآن رفتارهای منفعلانه مثل پاسخ‌دادن به شبهه، البته غلط نیست اما فایده‌اش بسیار کم است. خوب است یک سایتی هم باشد که به شبهه‌ها جواب بدهد تا اگر کسی ذهنش درگیر شد به آن مراجعه کند. در حوزه هم یک صندوق پرسش و پاسخی برای شبهات باشد. الآن غالباً سؤال‌ مردم این است: من چه‌کار کنم تا در بهترین وضعیت قرار بگیرم. نه تنها مردم ایران، بلکه مردم عراق و دیگر مردم جهان هم همین‌طور هستند. ما بعضی از مباحث را نگاه می‌کنیم و می‌بینیم همان مقدار در ایران مورد استقبال قرار می‌گیرد که در اروپا، در کشورهای عربی، بین شیعیان، بین سنی‌ها و... مورد استقبال قرار می‌گیرد. چرا؟ چون دهکدۀ جهانی پدید آمده و افکار به هم نزدیک شده است. «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»

هرچه حرف نو در هر رشته‌ای از رشته‌های علوم انسانی می‌آید به نفع دین و معنویت است
اداره‌کنندگان جهان با فکر منحط و فرهنگ غلط مبتنی بر اندیشۀ ناروای الحادی، می‌خواستند جهان را یکپارچه بر اساس هوای نفس اداره کنند. تحلیل تمدن غرب در این آیۀ قرآن است: «أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» (فرقان،43) آیا ندیدی کسی را که خدای خود را هوای نفس قرار داده است! تمدن غرب در یک جمله، تئوریزه‌کنندۀ هواپرستی است. مردم از هواپرستی خسته شده‌اند. اندیشمندان جهان دارند بدون دین، با هوای نفس مقابله می‌کنند.

امروزه در روان‌شناشی حرف‌های نویی هست که حدود بیست سال پیش، وجود نداشت که استادان ما در رشتۀ روان‌شناشی به ما یاد بدهند. هرچه حرف نو در هر رشته‌ای از رشته‌های علوم انسانی می‌آید به نفع دین و معنویت است. یک زمانی در حوزه‌های علمیه و حوزه‌های فکری می‌گفتند که اگر دین و علم با هم در تقابل و تعارض قرار بگیرند چه کنیم؟ الآن دیگر یک چنین حرفی وجود ندارد. کدام حرف علمی هست که علیه دین یا علیه احکام دین است؟

امروز فرصت‌های ما برای ابلاغ دین و تحوّل در جامعه، بسیار زیادتراز تهدیدهاست
جهان روز به روز دارد به معنویت می‌رسد. چرا امروز جهاد تبیین واجب است؟ چرا رهبری عزیز انقلاب جهاد تبیین را برای همه واجب فوری و عینی می‌دانند؟ چرا حوزه‌های علمیه را ترغیب می‌کنند؟ چرا می‌فرمایند ما در تبلیغات کمّاً و کیفاً ضعیف‌ هستیم؟ به نظر حقیر می‌رسد ایشان بیشتر از اینکه نگران تهدیدها باشند-البته این نگرانی بجا است- نگران از دست دادن فرصت‌ها هستند. امروز فرصت‌های ما برای ابلاغ دین و تحول در جامعه، بسیار زیادتراز تهدیدهاست.

کسانی که به اینترنت صرفاً با نگاه تهدیدمحور و انفعالی نگاه می‌کنند بدانند که اگر شما راهش را بلد باشید اتفاقاً اگرچه بخشی‌ از اینترنت دارد به گستراندن فساد در جامعه اقدام می‌کند، دارد فرصتی برای شما ایجاد می‌کند که جامعه را از شرّ هرزگی نجات بدهید. فقط کافی است شما این سؤال ساده را در کنار جریان‌های فسادخیز و هرزه‌کننده بگذاری که «بعدش چه؟»، «می‌خواهی با هرزگی به کجا برسی؟» شما با سبک زندگی توأم با هرزگی کسانی را که طرفدار این فضا هستند، می‌خواهید به کجا برسانید؟ بیا من صدتا نمونه به شما نشان بدهم. بیا کلّ جامعۀ غربی را آنالیز و بررسی کنیم. آیا کسی در نهایت، احساس بهتری پیدا کرد؟ نه. بعدش می‌خواهی به کجا برسی؟

آزمایش یک روانشناس غربی؛ «شیرینی را دیرتر بخور»
بنده بارها این آزمایش روان‌شناشی را مثال زده‌ام. این مثال چندسال پیش تولید شد و تولیدکننده‌اش که یک روانشناس غربی به نام «والتر میشل» است در سال 2018 فوت کرد. این روانشناس چه‌کار کرد؟ او گفت می‌خواهم ببینم وقتی به کودکان می‌گوییم این شیرینی‌ها را نخور، چه کسانی مقاومت می‌کنند؟ و چه کسانی نمی‌توانند مقاومت بکنند؟ این مثالی که من برای شما می‌زنم الآن یک آزمایش مشهور جهانی شده است. ایشان کودکان را در یک اتاق قرار می‌داد و به آنها می‌گفت اگر تا فلان زمان شیرینی روی میز را نخورید یک شیرینی دیگر به شما جایزه می‌دهم و بعد هم از اتاق خارج می‌شد و رفتار آنها را با دوربین فیلمبرداری ثبت می‌کرد. بعضی‌ها شیرینی را خوردند، بعضی‌ها شیرینی را نخوردند.

ایشان دنبال این بود که ببیند کسانی که شیرینی را نمی‌خورند چطور می‌توانند مقاومت کنند؟ کسانی که شیرینی را می‌خورند چطور نمی‌توانند مقاومت کنند؟ ایشان در آخر کار نتیجه گرفت آنهایی که مدام به شیرینی نگاه می‌کنند و با خود می‌گویند بخوریم نخوریم، آخرسر شیرینی را می‌خورند و آنهایی که خودشان را به چیزهای دیگر سرگرم می‌کنند و اصلاً به شیرینی نگاه نمی‌کنند، موفق می‌شوند شیرینی را نخورند. آزمایش تمام شد و پرونده آن را بست و کنار گذاشت. تا اینجا مسئله زیاد مهم نبود.

نتیجۀ آزمایش: عامل موفقیت، خودداری نفس از شهوات است
اما بعد از پانزده یا بیست سال، همان آقای روانشناس بعضی از آن کودکان را دید و با بررسی وضعیت‌شان متوجه شد موقعیت فعلی آنها با رفتارشان در آزمایش شیرینی رابطۀ معناداری دارد. نتیجۀ جدیدی که این‌بار به دست آورد، این بود که هرکسی در آن آزمایش شیرینی را دیرتر خورده یا نخورده بود، آدم موفقی شده بود ولو نمره‌هایش کم بود و هر کسی شیرینی را زودتر خورده بود ولو نمره‌هایش خوب بود، آدم موفقی نشده بود. روی این موضوع بیشتر کار کردند. الآن کار به اینجا رسیده که مدارسی در غرب ساخته‌‌اند که روی پیراهن دانش‌آموزان‌شان این شعار نوشته شده است: «شیرینی را دیرتر بخور.» آنها می‌گویند عامل موفقیت، خودداری نفس از شهوات است.

در واقع نتیجه‌ای که گرفته‌اند فقط یک قال‌الصادق(ع) کم دارد! بعد می‌گویند: ما تا حالا اشتباه می‌کردیم بر هوش شناختی (IQ) تأکید می‌کردیم ما باید روی هیجانات و گرایش‌ها کار می‌کردیم آن هم به این روش که به دانش‌آموزها بگوییم مبارزه با هوای نفس بکنید. می‌گویند چه چیزی دوست داری؟ از آن دست بردار تا رشد کنی. از ما هم جلو زده‌اند. خب به یک‌باره بفرمایید تمدن غرب نابود شد! چون تمدن غرب، مبتنی بر این بود که هرچه دوست داری حقّ تو است برو سراغش. این را می‌گفتند تا آدم‌ها برده بار بیایند.

دوران هرزگی برچیده شده و غربی‌ها چیزی جز هرزگی به‌عنوان شیرینی و مزۀ فرهنگ خودشان ندارند
الآن در فرانسه بسیاری از آدم‌ها علیه صهیونیست‌ها و علیه هالیوود قیام کردند و می‌گویند شما فرهنگ ما را هرزه کردید، شما بی‌بندوباری و برهنگی را به شهرهای ما آوردید، برای اینکه بر ما سلطه پیدا کنید. الآن مسیحیانِ بیدار، یکشنبه‌ها بعد از کلیسا برای دانش‌آموزهای‌شان دوره‌های آموزشی گذاشته‌اند که چگونه زندگی سالم داشته باشند، ما هرزگی نمی‌کنیم، ما فیلم بد نمی‌بینیم...

حدود بیست نفر از این افراد به ایران آمدند و بنده با آنها جلسه داشتم. آنها می‌گفتند ما نمی‌خواهیم مسلمان بشویم، اما می‌خواهیم بدانیم شما چطور مسلمان‌ها را تعلیم می‌دهید که رفتار سالم داشته باشند؟ می‌گفت ما را به اسلام دعوت نکنید، فقط فوت و فن‌های داشتن خانوادۀ سالم را به ما یاد بدهید. امروز این نهضت، در جهان آماده است. بنده خبر دارم که اگر الآن یک سایتی به زبان‌های مختلف دنیا بتواند زندگی سالم را درست تبیین کند، در همۀ جهان طرفدار دارد. دوران هرزگی برچیده شده و غربی‌ها چیزی به عنوان شیرینی و مزۀ فرهنگ خودشان جز همین هرزگی ندارند.

بهترین سند برای درستی حرف شما این است که نشان بدهید در همۀ دنیا چقدر طرفدار دارید
ما هنوز باور نکرده‌ایم که آخرالزمان است. طبق روایات، زمانی حضرت حجّت(عج) ظهور خواهند فرمود که هر کسی برای نجات حیات بشر ادعایی داشته، ادعایش را نشان می‌دهد و معلوم می‌شود که او نمی‌تواند. تا وقتی حضرت تشریف‌فرما شدند و جهان را آباد کردند کسی نگوید اگر ما فرصت و حکومت پیدا می‌کردیم جهان را آباد می‌کردیم. امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا یَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا یَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ یَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل‏» (الغیبه، نعمانی/274) حضرت در یک خلأ تئوریک ظهور خواهند کرد و الآن آن خلأ تئوریک پدید آمده است.

بعضی‌ها هنوز اینها را باور ندارند و باور نکردند. ممکن است یک خانمی در شهر شما حرف‌تان را در مورد حجاب قبول نکند درحالی‌که میلیاردها آدم در جهان خریدار این حرف هستند. چرا با آنها حرف نزدید؟ شما فکر کردید اول باید همۀ مشکلات جامعۀ خودتان را حل کنید بعداً سراغ دنیا بروید؟ اتفاقاً بهترین سند برای درستی حرف شما این است که نشان بدهید در همۀ دنیا چقدر طرفدار دارید. الآن دیگر اینترنت هست. واقعاً گاهی دل آدم برای تمدن غرب، برای متفکرین غربزده و حتی برای طواغیت عالم و صهیونیست‌های ملعون می‌سوزد که این بدبخت‌ها دیگر ترفندی ندارند که اجرا کنند!

الان دیگر ترس از شکست و پذیرفته‌نشدن در دل‌های ما نیست و نباید باشد! بعضی‌ها وقتی چهار تا بی‌حجاب در خیابان می‌بینند می‌گویند ایران دارد اندولس می‌شود. اندولس کجا ایران کجا؟ تو چطور ارزیابی می‌کنی؟ چرا این‌همه واقعیت‌های مثبت دیگر را جمع‌بندی نمی‌کنی؟ واقعاً جهانی که ما داریم در آن زندگی می‌کنیم عجیب است. اگر شما بی‌دینی‌ دیدید چه به فرهنگ‌ها و ملل دیگر مربوط باشد و چه به جامعۀ خودمان مربوط بشود، بدانید اولاً به خاطر نقص تبیین است. آموزش و پرورش چقدر سهم دارد، ما طلبه‌ها چقدر سهم داریم، تلویزیون و سایر رسانه‌ها چقدر سهم دارند بماند. حرف‌های خیلی سادۀ اولی را نگفتیم. ابلیس روی ما کار می‌کند.

میزان فرصتی که در بحران‌ها هست در خود فرصت‌ها نیست؛ باید به سمت تفکر الحادی در حال احتضار، یورش ببریم
ضرورت جهاد تبیین امروز به خاطر فرصت‌های فراوانی است که وجود دارد. یک‌بار با سردار سلیمانی عزیز-اعلی الله مقامه الشریف- صحبت می‌کردم. به ایشان عرض کردم که شما (سپاه قدس) در نقاط مختلف، عملیات‌هایی را انجام می‌دهید، علیه ظلم حرکت می‌کنید و خطّ مقاومت را بالا می‌برید؛ بیایید یک بخش فرهنگی هم در جهان راه بیندازید که در جهان روشنگری بکنید، خصوصاً در اروپا که زمینه و آمادگی زیادی هست، کاری کنید آنها با معنویت آشنا بشوند. این کار هم افزایش مقاومت علیه ظلم است... بعد ایشان مثل یک متخصص تبلیغ دین در اروپا در تأیید عرض بنده سخنانی مطرح کردند، مثلاً گفتند که ما در صحیفۀ سجادیه حرف‌های نابی داریم که تمام جهان خریدارش هستند... بنده آنجا متوجه شدم سردار سلیمانی چقدر دقیق صحیفۀ سجادیه را خوانده است و ایشان چرا از بین همۀ دعاها صحیفۀ سجادیه را مثال زد؟ ایشان با عمق نگاه‌شان می‌دانستند چقدر زمینه در جهان هست. این جمله، سخن ایشان است که می‌فرماید: «من با تجربه این را می‌گویم که میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد در خود فرصت‌ها نیست اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.» آن‌وقت بعضی‌ها در اثر تهدیدها جا می‌زنند و فقط نسبت به تهدیدها می‌خواهند موضع منفعلانه بگیرند. خب این کار، فضا را خراب می‌کند، هم فضای ذهنی شما را، هم فضای روحی جبهۀ حق را و هم کار شما را در جهت تبیین ناکارآمد می‌کند. مردم دارند به سوی خداپرستی می‌آیند. ما باید به سمت تفکر الحادی در حال احتضار در جهان یورش ببریم.

امروز دو ملت ایران و عراق متحد هستند، در زمان خودِ ائمۀ هدی(ع) چنین رشدی در مؤمنین دیده نشده بود
قرآن را بخوانید تا ببینید مردم این زمان نه شبیه مردم زمان حضرت نوح(ع) هستند، نه شبیه مردم زمان حضرت ابراهیم(ع)، نه شبیه مردم زمان رسول‌خدا(ص) و نه شبیه مردم زمان هیچ پیامبری. این تفاوت خیلی عجیب است. حضرت امام سی و سه سال پیش در وصیتنامه خود ‌فرمودند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله -صلی الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی -صلوات الله و سلامه علیهم- می‌باشند» (صحیفه امام/ج21/ص410). حالا اگر شما رشد مربوط به این سی و سه سال اخیر را هم ببینید، متوجه می‌شوید چه اتفاقی افتاده است.

حضرت امام در زمان دفاع مقدس که قدرت‌ها ایران و عراق را به جان هم انداخته بودند، می‌فرمودند بعد از جنگ، دو ملت ایران و عراق بر محور عتبات و حرم‌های ائمۀ معصومین(ع) با هم متحد خواهند شد و قدرتی پیدا می‌کنند که هیچ قدرتی نمی‌تواند جلوی اینها را بگیرد... الآن شما ببینید اربعین چه عظمتی آفریده است، چطور ملت ایران و عراق در اربعین قربان‌صدقۀ هم می‌روند، چه کسی اینها را باور می‌کرد؟! دشمن میلیاردها خرج کرد تا بین ایران و عراق تفرقه بیاندازد. نزدیک یک میلیون کشته و مجروح و آواره در ایران و عراق ایجاد شد. تعداد کشته‌ها به دست صدام ملعون در عراق بیشتر بودند. الآن می‌بایست کینه‌ و کدورت بین دو ملت باشد ولی در اربعین می‌بینید که او خم می‌شود غبار قدم زائر ایرانی را توتیای چشم می‌کند و این خم می‌شود دست موکبدار عراقی را می‌بوسد. چه خبر شده؟! این اتحاد در زمان امیرالمؤمنین(ع) هم نبود! در زمان خودِ ائمۀ هدی(ع) چنین رشدی در مؤمنین دیده نشده بود. دیگر هیچ‌کسی جلودار شما نیست.

سانسورچی‌ها در فضای بین‌المللی شروع به سانسور ما کرده‌اند/ اگر کار تبلیغی قوی تولید کنیم بیشتر از این عاجز خواهند شد
همان اوائل که فضای مجازی در گوشی‌ها و موبایل‌ها خیلی زیاد شده بود بنده عرض می‌کردم که مطمئن باشید، کار به جایی می‌رسد که سانسورچی‌ها در فضای بین‌المللی شروع به سانسور ما می‌کنند چون الآن فرصتی برای حق‌گویی پیش آمده است. اما بعضی‌ها می‌گفتند این‌طور نمی‌شود، چون غربی‌ها خیلی نمایش آزادی‌شان قشنگ است و به شما هم نمایش آزادی می‌دهند، ولی بر شما غلبه پیدا می‌کنند. زیاد به فضای اینترنت خوشبین نباش...

سه چهار سال بیشتر نگذشت، الآن یک نمونه‌‌اش این است که در اینستاگرام و خیلی از فضاهای دیگر سردار سلیمانی را حذف می‌کنند. اصلاً در خیلی صفحات، کلمۀ شهید را حذف می‌کنند. شما می‌توانید ببینید چطور عاجز شدند. اگر ما کار قوی تولید کنیم بیشتر از این عاجز خواهند شد.

چرا جهاد تبیین ضرورت دارد؟ چون با کمترین تبیین، بیشترین سود حاصل می‌شود؛ نه فقط در ایران بلکه در منطقه و جهان. الآن ببینید «سلام فرمانده» به عنوان یک نمونه چه‌کار کرده است؟ مگر ما چقدر کار کردیم؟ مگر این بچه‌ها چقدر هزینه کردند؟ اگرچه این سرود خیلی ساده است اما دقیق از آب درآمد. خیلی از کارها و زحمت‌هایی که معمولاً برای یک موسیقی انجام می‌دهند برای این سرود انجام نشد، بلکه یک کار مردمی بود که جوانان و نوجوانان ما انجام دادند. در همۀ زمینه‌ها این‌طوری است، مثلاً در زمینۀ تغذیه؛ ما هنوز داریم می‌ترسیم که ساندویچ‌ و پیتزا و این‌طور غذاهای فست‌فودی مزخرف غربی، شهرهای ما را بگیرد. می‌دانید چرا می‌ترسیم؟ برای اینکه غذاهای خوب خودمان-مثل آبگوشت و چلوکباب و...- را به مردم جهان توضیح نداده‌ایم و الّا با همین غذاها تجارت راه می‌انداختیم! همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما در تبلیغات ضعیف‌ایم بلد نیستیم خوب تبلیغات کنیم.

زمان فرق کرده است و دوره دورۀ اسلام، عقلانیت و معنویت است
چرا جهاد تبیین امروز واجب فوری است؟ یکی از دلایلش تهدیدهای فراوان دشمن است که در جلسات قبل توضیح دادیم ولی یکی از دلایلش فرصت‌های فراوان است. چرا باید این فرصت‌ها را از دست بدهیم؟ در بازی فوتبال دیدید، وقتی یک تیم بعد از مقاومت، گل می‌خورد طرفدارانش آن‌قدر متأسف نمی‌شوند که وقتی با دروازۀ خالی روبرو می‌شود و گل نمی‌زند. ما الآن در یک چنین شرایطی هستیم و گل نمی‌زنیم. آموزش و پرورش در اختیار اسلام است ولی گل نمی‌زنیم.

ان‌شاءالله به این فرصت‌های فراوان توجه داشته باشیم. ما که الآن وضع‌مان خیلی خوب است. امروز کربلای اباعبدالله‌الحسین(ع) در مقابل دیدگان ما هست. در زمان متوکل عباسی ملعون، برای مرقد منور امام حسین(ع) یک ساختمان کوچک درست شده بود که بعضی‌ها مخفیانه به آنجا می‌رفتند و زیارت می‌کردند. همان ساختمان کوچک را هم با خاک یکسان کردند و روی قبر مطهر امام حسین(ع) کشاورزی کردند. ولی الآن می‌بینیم نه‌فقط عظمت سیدالشهداء بلکه عزت شهدای انقلاب ما هم تصاعدی بالا می‌رود. زمان فرق کرده است و دوره دورۀ اسلام، عقلانیت و معنویت است. دور دورِ دلبری جهان توسط اهل‌بیت(ع) است. دور دورِ رهبری اندیشه‌ها و دل‌هاست.

طلبه و نیروی خوب که اسلام را بشناسد و به زبان‌های مختلف آشنا باشد کم داریم
بنده صریحاً عرض کنم هیچ شغلی در کشور مثل شغل طلبگی نیاز به افراد باهوش، بااستعداد و توانمند ندارد. چندتا پزشک کم داریم؟ چندتا مهندس در رشته‌های مختلف کم داریم؟ همۀ رشته‌ها خوب هستند، همۀ رشته‌ها نیاز هستند، هر کسی در استعدادی که دارد تحصیل کند خوب است. در علوم انسانی، ما کم داریم. اما هر تعداد در هر رشته‌ای کمبود داریم باور بفرمایید هزار برابر در حوزه، طلبه و نیروی خوب، کم داریم. این را با اعتقاد و اِشراف و تجربه‌ای که دارم عرض می‌کنم. ممکن است طلبه‌ای که من می‌گویم معمم هم نباشد ولی اسلام را بشناسد، به زبان‌های مختلف آشنا باشد، به درد دل مردم در این سو و آن سوی دنیا آشنا باشد و انتقال بدهد.

یک مستندی را یکی از دوستان دانشجوی ما از استرالیا تهیه کرده بود. این فیلم دربارۀ دو دختر در آنجا بود که مسلمان شده‌اند. از آنها پرسید چرا مسلمان شدید؟ گفتند ما می‌دیدیم یک روز به مسلمان‌ها می‌گوییم این غذا را بخورید، می‌گوییم آب بخورید، می‌گویند ما یک‌ماه روزه هستیم و طبق دستور دین، چیزی نمی‌خوریم. می‌گوییم مشروبات بخورید، می‌گویند این که اصلاً حرام است و ما نمی‌خوریم؛ مراقب لباس‌شان هستند که نجس نشود، می‌گویند باید لباس ما پاک باشد چون می‌خواهیم نماز بخوانیم. می‌گویند فلان وقت، ساعت عبادت است، سجاده می‌اندازند و شروع به خواندن نماز می‌کنند. ما دوتا به همدیگر گفتیم چقدر خدای مسلمان‌ها و دین‌شان دستور داده است! چقدر قشنگ است! چرا دین‌ ما دستور ندارد؟ ما مسلمان شدیم برای اینکه ما هم دستور داشته باشیم. حالا از اینکه دستورها را یکی‌یکی اجرا می‌کنیم خیلی لذت می‌بریم و زندگی‌مان معنا پیدا کرده است. این جهان امروز ما است. حالا شما چهار تا بی‌نماز را می‌ببینی فکر می‌کنی اوضاع خراب است. نه؛ جهان فوق‌العاده شده است.

وقتی به باطل و بدی رسیدی بگو: اینها دیگر قدیمی و دِمُده شده است
تمام جهان به احترامی که شما به اولیاء خدا می‌گذارید احترام می‌گذارند. بعد از انقلاب، بعضی از انقلابیون مهدیۀ تهران را تعطیل کردند به طوری که آنجا به انباری تبدیل شد. گفتند دورۀ این خرافات گذشته است. تا چند سال از ترس آدم‌هایی که این‌طور برنامه‌ها را خرافات می‌دانستند در مهدیۀ تهران دعای ندبه خوانده نمی‌شد. بعضی‌ از آنها آخوند بودند و آخرسر آخوندی را کنار گذاشتند و در اعتراض به نظام و انقلاب، خودشان خودشان را خلع لباس کردند. هیچ‌کدام از آنها عاقبت به‌خیر نشدند. الآن یک سرود برای امام‌زمان(عج) چطور د‌ل‌ها را می‌برد! ما در عمر کوتاه خودمان این تحولات را داریم می‌بینیم. دور دورِ امام‌زمان(عج) است.

بروید تاریخ را مطالعه کنید. ببینید چند صد سال طول می‌کشید تا چنین تحولاتی در تاریخ رخ بدهد؟ چندصد سال طول می‌کشید تا چنین رشد معنوی و معرفتی پدید بیاید؟! حالا چند ده سال هم نمی‌خواهد! دو سه سال می‌گذرد و همه‌چیز عوض می‌شود! چطور آدم این تحول را به بعضی‌ها بگوید؟ وقتی شما به باطل و بدی رسیدی فقط این جمله را به او بگو: «اینها دیگر قدیمی شده، بی‌حجابی قدیمی شده‌، اسیر موسیقی و دانس و... بودن، قدیمی شده است، الآن دیگر کسی دنبال اینها نیست» با همین برچسب قدیمی‌شدن و دِمُده بودن از کنارشان عبور کن، و بعد هم این جهانِ تازه را برای‌شان توضیح بده.

از مردم یمن خبر ندارید. ما از انقلابیون یمن خبر نداریم. چون آنها هم زیاد رسانه ندارند و الآن در محدودیت هستند. آنها خیلی عجیب و غریب هستند! یمنی‌ها دارند از ما جلو می‌زنند. چه کسی اینها را درست کرده است؟ وضع عجیب و غریبی در عالم ایجاد شده است.

یا اباعبدالله(ع)! هرچه به پیروزی‌ها نزدیک‌تر می‌شویم و به نصرت الهی بیشتر می‌رسیم، بیشتر دل‌مان برای کربلای تو می‌سوزد، بیشتر برای بچه‌های تو آتش می‌گیریم. در این ایام که به روایتی ایام شهادت امام رضا(ع) هم هست به آقا علی بن موسی الرضا(ع) عرض می‌کنیم ما ایرانی‌ها در کنار مضجع نورانی خواهرتان، شرمنده‌ایم که دشمنان تو نگذاشتند این خواهر به دیدار شما برسد. ولی یا امام رضا(ع)! خواهر شما را در خرابه ساکن نکردند. شما به ما دستور دادید اگر برای غمی خواستیم گریه کنیم برای حسین(ع) گریه کنیم «إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن‏» (امالی، شیخ صدوق/ص130) همۀ عالم شرمنده هستند که خواهر حسین(ع) را از این شهر به آن شهر بردند و در خرابه‌ها جا دادند...

منبع : سایت حجت الاسلام پناهیان

همسنگران